سه نسل

سه نسل - پرتال مقالات، مطالب خواندنی، تازه ها و سرگرمی

سه نسل

سه نسل - پرتال مقالات، مطالب خواندنی، تازه ها و سرگرمی

می خواهم با غیر مسلمان ازدواج کنم

می خواهم با غیر مسلمان ازدواج کنم 3نسل دات کام - نهی از ازدواج با بیگانه عقیدتی اختصاص به اسلام نداشته، بلکه در ادیان دیگر نیز از ازدواج با بیگانه عقیدتی نهی شده است. یکی از ادیانی که به شدت پیروان خود را از ازدواج با بیگانگان برحذر داشته، آیین یهود است.

 زن های مسلمان می توانند برای ازدواج بامردی غیر مسلمان ،دین خود را تغییر دهند؟چرا مردهای مسلمان می توانند زنی را که قائل به دین دیگری است به  همسری بگیرند ، اما زن مسلمان نمی تواند با مردی که مثلا زرتشتی است ازدواج کنند و اگر می شود زن ها می توانند به خاطر این موضوع دین شان را تغییر دهند؟

تغییر دین و اعتقاد چیزی نیست که به خاطر اهدافی چون ازدواج و تبعیت از دیگران یا برای رسیدن به خواسته های نفسانی صورت گیرد؛ دین انسان حقیقتی است که او از راه عقل و منطق و استدلال و عشق و علاقه به آن ایمان آورده است نبه همین خاطر به حکم عقل لازم است که به مقتضا و لوازم آن پایبند باشد ن به همین خاطر اهداف و اغراض و تمایلات حاشیه ای نمی تواند اصل ایمان و اعتقاد عقلی که به آن رسیده، تغییر دهد.

فرض کنید یقین دارید که 2+2 می شود 4 ؛ آیا ممکن است که بگویید چون دلم می خواهد نتیجه 5 باشد، ایمانم به این محاسبه ساده ریاضی را تغییر می دهم و از این به بعد معتقد خواهم بود که "2+2 می شود 5"؟ یا چون 2+2 شود 5 برای من فایده بیش تری دارد؟ مسلما خیر؛ بر همین اساس ایمان و اعتقاد دینی انسان هم قابل تغییر و تبدیل نیست. نه به خاطر ازدواج و نه هیچ تمایل دیگری، مگر آن که انسان معتقد شود تاکنون در تشخیص دین حق اشتباه می کرده، دینی که تا کنون به آن معتقد بوده ،دین حقیقی نبوده، در این صورت لازم است دین خود را تغییر دهد.

البته در تغییر دین هم لازم است به دینی بگرود که عقل و استدلال برهانی حقانیت آن را تایید می نماید، نه هر دینی که با تمایلات درونی او همراهی دارد؛ در نتیجه ازدواج با فردی از دینی دیگر تنها در صورتی است که قوانین شرعی با آن ها منطبق باشد و گرنه به خاطر ازدواج و مانند آن نمی توان دین خود را تغییر داد.

اما اینکه مردان مسلمان امکان ازدواج با زنانی از دیگر ادیان را دارند، درست نیست.برای مردان نیز امکان ازدواج دائمی با زنان غیر مسلمان نیست.


اولا ازدواج مردان مسلمان با زنان دیگر ادیان به طور مطلق مجاز نبوده،تنها در تحت شرایط خاصی جایز می باشد؛ از جمله آن که این زنان در زمره پیروان ادیان آسمانی باشند و بی دین یا معتقد به ادیان گوناگون غیر آسمانی محسوب نگردند. ازدواج با آن ها تنها به شکل ازدواج موقت قابل قبول خواهد بود. ازدواج دائم با این زنان جائز نیست.

ثانیا منع از ازدواج با پیروان دیگر ادیان از جمله اموری است که ملل مختلف گذشته در انتخاب همسر خویش مراعات می‏نمودند. سخت پای‏بند آن بودند، بدین معنا که معتقد بودند همان گونه که سلامت جسمی پدر و مادر در سلامت جسمی فرزند مؤثر است، سلامت روحی و اخلاقی و عقیدتی نیز در سعادت فرزند مؤثر خواهد بود.

به همین جهت پیروان اکثر ادیان از دیرباز از ازدواج با افراد غیر هم کیش خود دوری داشته ‏اند. بنابراین نهی از ازدواج با بیگانه عقیدتی اختصاص به اسلام نداشته، بلکه در ادیان دیگر نیز از ازدواج با بیگانه عقیدتی نهی شده است. یکی از ادیانی که به شدت پیروان خود را از ازدواج با بیگانگان برحذر داشته، آیین یهود است.

در بخش‏های مختلفی تورات به شدت یهودیان را از ازدواج با بیگانگان منع کرده و آن را از گناهان کبیره معرفی کرده است ؛ در آیین مسیحیت و زرتشتی نیز ازدواج با بیگانگان ممنوع است. اگر در اسلام در حد محدود اجازه ازدواج مردان با زنان دیگر ادیان داده شده ،به این علت است که معمولا زنان در تفکرات و اعتقادات خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر شوهران خود خواهند بود.

این امر در شکل عکس خود چندان مصداق ندارد ؛ در واقع در زندگی عادی زناشویی مخصوصا مدتی بعد از ازدواج که مردها چندان تحت تاثیر احساسات و عواطف خود در قبال همسرناخود نیستند، این عقیده مرد است که در زندگی متجلی می شود و مجموعه خانواده تحت تاثیر آن قرار می گیرند .

بر همین اساس احتمال تغییر دین در مرد به خاطر اعتقاد خاص همسرش بسیار کم است، در حالی که احتمال تغییر دین زن و تحت تاثیر عقیده و باور دینی شوهرش بسیار می باشد ؛ فلسفه تحریم ازدواج زن مسلمان با مردان غیر مسلمان در قرآن و روایات، خوف تأثیرپذیری مسلمان از غیر مسلمان و راه یافتن ضعف عقیدتی و اخلاقی به مسلمانان ذکر شده، یعنی از آن جا که زنان به صورت نسبی در معرض تأثیر پذیری فکری و رفتاری از شوهران شان قرار دارند، از این ازدواج مطلقاً منع شده‏اند.(1)

شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع در مورد این که چرا ازدواج مردان با زنان مستضعف ناصبی( دشمنان شیعه) جایز است، ولی زنان حق ندارند با چنین مردانی ازدواج کنند، روایتی را از زراره نقل کرده که امام صادق(ع) فرمود: «با زنان شکاک و مرددّ در دین خود ازدواج کنید. زنان مسلمان را به شکاکان تزویج ننمایید، زیرا زن از شوهرش تربیت می‏پذیرد و شوهر او را مجبور می‏کند که به آیین خود درآید».(2)

علامه مجلسی روایتی به همین مضمون آورده که: «از افراد بی‏اعتقاد( منظور بی اعتقاد به دین اسلام است ، نه بی دین محض ) زن بگیرید، ولی به آنان زن ندهید، زیرا زنان در معرض تأثیر پذیری از مردان هستند . مردان زنان را مجبور به پذیرش آیین خود می‏کنند». (3)

از طرف دیگر پیش از ازدواج نحوه رابطه قلبی زن و مرد به گونه ای است که مرد به واسطه تمایل شدید به زن حاضر است هر گونه شرطی را در مسیر رسیدن به وی بپذیرد و به آن تن در دهد . همین شدت نظر در منع ازدواج مردان غیر مسلمان با زنان مسلمان در موارد بسیاری دیده شده که منجر به مسلمان شدن مردانی غیر مسلمان که علاقه مند به ازدواج با زنان مسلمان بودند شده است .

اسلام دین منطق و عقلانیت است . تمایلی ندارد که به هر وسیله و ابزاری تعداد پیروان خود را افزایش دهد ، اما مشکل انسان ها غالبا این است که معمولا به مقتضای عقل و خرد خود عمل نمی نمایند . حاضر نیستند در برابر احساسات و اعتقادات سنتی خود بایستند مثلا دین آبا و اجدادی خود را تغییر دهند ؛ اما در شرایطی خاص و در موقعیت ویژه درونی ، حاضر به پذیرش حکم عقل خود خواهند شد .

مساله مورد نظر می تواند در این زمینه راهگشا باشد .
ممکن است گفته شود اگر فلسفه این حکم چنین است، پس چه مانعی دارد در شرایطی، با اطمینان به این که چنین خطری زن را تهدید نمی کند ، بلکه شرایط به گونه‏ای است که زنان می‏توانند شوهران شان را به پذیرش اسلام متمایل سازند، این ازدواج جایز باشد، چنان که مسیحیان در شرایطی که به این امر اطمینان داشته باشند، به زنان خویش چنین اجازه‏ای می‏دهند؟
در پاسخ باید گفت : اولاً این مسئله صرفاً یک تصور و احتمال پیش از ازدواج است . نمی توان به چنین اطمینانی رسید؛ در نتیجه چه بسا زن پس از ازدواج ناخودآگاه و به تدریج تحت تأثیر قرار بگیرد.

ثانیاً: آن چه در فلسفه حکم تحریم ازدواج و تفاوت زن و مرد یاد شد، علت تامه حکم نیست، چه این که ممکن است مصالح و مفاسد دیگری نیز در وضع حکم فوق مطرح باشد که از آن بی‏اطلاعیم.

شاید یکی از دلائل این باشد بعضی از فقها با استناد به آیه: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً(4) ؛ خداوند راهی برای تسلط کافران بر مومنان قرار نداده است » بر عدم جواز ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان استدلال می‏کنند، چه این که لازمه این ازدواج، سلطه غیر مسلمان بر مسلمان خواهد بود. بدین گونه که طبق آداب و رسوم اجتماعی زن مطیع شوهرش است. لازمه ازدواج با غیر مسلمان، تسلط وی بر مسلمان خواهد بود.

البته علل و عوامل دیگری را نیز می توان در این رابطه بر شمرد ،مثلا بعضی از نویسندگان معاصر، عدم ازدواج زن مسلمان با مرد کافر را معلول عدم اعتراف غیر مسلمان به مشروعیت آیین اسلام دانسته ‏اند،(5) بدین معنا که عقیده و دین زن مسیحی یا یهودی یا زرتشتی در خانواده مسلمان ، قابل احترام است، زیرا آزادی مذهب از طرف اسلام پذیرفته شده، این افراد به عنوان اهل کتاب و پیروان ادیان آسمانی که زمانی بر حق بودند شناخته می شوند و حرمت خود را دارند ، ولی زن مسلمان و عقاید او در خانواده غیر مسلمان به طور طبیعی مورد تحقیر و کم توجهی قرار خواهد گرفت، زیرا دیگر ادیان، دین اسلام را به عنوان دین آسمانی قبول ندارد . تنها مذهب نجات‏بخش را آیین خود می‏داند ، به همین خاطر ناخواسته زن مجبور به عدم تظاهر به عقاید دین خود خواهد بود .

پی‏نوشت‏ها: 1. محمد ابراهیمی، ازدواج با بیگانگان، ص 117.
2. علل الشرایع، ج 2، ص 502.
3. بحارالانوار، ج 103، ص 377 و 380.
4. نساء (4)آیه 141.
5. حقوقدان معاصر حافظ صیدی در کتاب المقارنات و المقابلات؛ هم چنین ر.ک: حقوق مدنی یهود، ماده 393.;

منبع: سه نسل دات کام

نظرات 1 + ارسال نظر
باران سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ب.ظ http://sotooh.blogsky.com

سلام وبلاگتون جالبه
البته حقایق غم انگیزی است که من تازگی ها فقط می تونم ازشون فرار کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد